تبلیغ

بردم

آری!
همه باخت بود سرتاسر عمر!
دستی که به گیسوی تو بردم
بردم!


"هوشنگ ابتهاج"

از وبلاگ http://hghkh.mihanblog.com

دشمنان به ظاهر دوست

دشتمان گرگ اگر داشت نمی نالیدم
نیمی از گله ی ما را سگ چوپان خورده


"مجتبی سپید"

از وبلاگ http://hghkh.mihanblog.com

استاد - 1

خب گاهی با بعضی آدمها به مشکل میخوری، نمیدونم چرا با این استاد به مشکل خوردم. واقعا هنوز برام سوال هست. وقتم شریف تر از این بود که به غیبت از ایشون بگذره. خسته ام کرد.
اینها رو میگم که خالی بشم چون جایی برای گفتن ندارم و مثل شما استاد عزیز، پیش همه یک سری واقعیت نصفه و نیمه را بیان نمیکنم!!!

جوانان عاشق

یکی از آشنایان عاشق شدند! به واقع عاشق نشده، عادت کرده.

درگیری

درگیری در این حد که وقت سر زدن به وبلاگ رو هم ندارم، ان شاءالله وقتی کارها به نتیجه برسه، اعلام میکنم

وبلاگ جدید

به دلیل اینکه این وبلاگ بیشتر حال درد و دل یا شرح حال نویسی

تجربه

هیچگاه فرصت تجربه کردن را از دست ندهید، این فرصت ها، گاها تکرار نشدنی هستند.

فهم

سخت است که در حد شعور مردم سخن بگویی

نجف آباد

روزی که با امید آشنا شدم، اصلا احتمال نمیدادم