خاطرم هست که گفته بودید راه و هدف جدا نیستند.یعنی هدف هم اشتباه بوده؟!
بچه های جاد منتظر حضور دوباره ی شما در جاد هستند تا از شما و تجربیاتتان کمک بگیرند.بنده نه بعنوان شخصیتی حقیقی،بلکه بعنوان شخصیتی حقوقی و جادی،تا حدودی میدانم اشکال کار کجا بوده است اما مطمئنا اشکال در راه و هدف نبوده است.بلکه اشکال در وسیله ی رسیدن به هدف بوده است.شما برای جاد همچنان مورد احترام هستید.منتظر حضور دوباره ی شما هستیم.در ادامه متنی برای شما ارسال میکنم.متنی که به بنده فهماند کجای کارم اشتباه بوده است.یاعلی.
پاسخ:
سلام دوباره
هدف واحد است، اما راههای رسیدن به هدف متفاوت و زیاد است.
راه اشتباه بوده
مطمئنا دیگر در جاد نمی آیم، فضای مناسبی در جاد نیست، کما اینکه خودتان گفتید یا من یا چگونیان!
💗روایت رهبرانقلاب از روزهای پیش از بازگشت امام به ایران
☕️ گفتم من میشوم چاییریز امام
🔻رهبرانقلاب: قبل از ورود امام با دوستان روحانی جلسهای تشکیل دادیم و گفتیم: خب فردا امام وارد تهران میشود؛... باید از حالا آماده باشیم و تشکیلات بیت امام را منظم کنیم. هرکس مسئولیتی به عهده بگیرد. همه قبول کردند که بیاییم درباره این قضیه فکر کنیم.
☕️ جلسه گذاشتیم. بنده گفتم: من میشوم قهوهچی. رفقا خندیدند و گفتند: شوخی میکنی؟ گفتم: نه، شوخی نمیکنم. اتفاقا چون اهل چایی هستم، خوب چایی درست میکنم؛ بالاخره منزل امام، یک چایی ریز میخواهد. آن چاییریز من باشم.
🔹این حرف موجب شد که جلسهی ما به یک سمت خوب رفت. فرق است بین اینکه هرکس بنشیند جایی و هدف بگیرند که رئیس این تشکیلات چه کسی باشد؟ من در دلم بگویم بالاخره من مناسبترم. شما بگویید من مناسبترم. اینجا یک معارضه و دعوا میشود.
🔺ما در این دعوا، به قول زورخانهچیها لنگ انداختیم. گفتیم ما نیستیم؛ شغل ما قهوهچیگری. همه لنگ انداختند و کار سامان گرفت.
۷۲/۵/۷
پاسخ:
پس واحد خواهران را واگذارید و بروید
من چشم به جاد ندارم و حتی سمت آبدارچی هم نمیخواهم
اما شما برای پست، حرمت ادوار را نگه نداشتید و من و خانم یزدانی را کنار گذاشتید
واضح میدانید ارجح برای هیات نظارت بودم، اما خیانت کردید
وقتی شنیدم که گفتید شما سیاسی دوست داشتید و چگونیان من را مجبور کرد روابط عمومی باشم، هر چند اتحادیه اسامی رد صلاحیت ها را میخواست، اما سکوت کردم تا تجربه کنید و ببینید جایی که بودید مناسب تر بود
من و خانم یزدانی به اصرار خانم عامری کاندید شدیم وگرنه چشمی به جاد ندارم و میدانم که گفتید چگونیان زیادی دخالت میکند.
شما ووخانم عامری و خانم یزدانی قطعا از نیت بنده بیخبر بوده و هستید.
بله شما برای هیات نظارت ارجح بودید اما اوضاع جاد به گونه ای نبود که شما تصور میکردید.بنده وسط جمع بچه هابودم.حرف ها و درددل ها و نقدهاشون رو تماما شنیدم.برای من همینقدر کافیه که خدا از نیتم باخبر بوده.اگر شما با رفتن من به جاد برمیگردید چشم،بنده واحد خواهران رو واگذار میکنم...
خودتون شاهد بودید تمایلی برای این جایگاه نداشتم!ولی درموردش زیاد فکرکردم بعد از اینکه خانم یزدانی موضوع رو باهام مطرح کردند.از اشخاص خیلی زیادی هم مشورت گرفتم!از قرآن هم کمک و راهنمایی گرفتم.نتیجه ی تمام اینها این بود که خادم بشم در این بخش.
اما بازهم میگم و روی حرفم هستم که اگر شما با رفتن من به جاد برمیگردید چشم،واگذار میکنم
پاسخ:
هیچگاه عادت به نیت خوانی ندارم، همیشه شواهد رو مد نظر میگیرم!
اگر چگونیان و یزدانی باشند، من نیستم
فلانی تو بیا نظارت شو، چگونیان خیلی دخالت میکنه
آقای چگونیان شورای ما رو میچرخونه
و....
اینها همه حرف های شماست
بنده چشمی به جاد ندارم، اما صلاح خودتان این است که بروید، این را خیرخواهانه عرض میکنم، این پست سنگین است و باید تجربه کسب کرد و بعد آمد، یا حداقل بی تجربه ای بیاید که بعدا که تجربه کسب کرد، باشد!
در ضمن، قبل شما، دو دبیر خواهران دیگر هم بودند، به یاد ندارم کسی از من دلخور بوده باشد، چون اعضا طبق رفتار دبیر خودشان رفتار میکنند، دبیر خواهران از من راضی بود، اعضا هم راضی بودند، شما با من مشکل دارید، اعضا هم ...
کلا جاد و جادی ها رو دوست دارم، اما بهتر هست که نزدیک جاد نشم(من باب پیام خصوصی)
ارسال نظر
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.