استاد - 1
خب گاهی با بعضی آدمها به مشکل میخوری، نمیدونم چرا با این استاد به مشکل خوردم. واقعا هنوز برام سوال هست. وقتم شریف تر از این بود که به غیبت از ایشون بگذره. خسته ام کرد.
اینها رو میگم که خالی بشم چون جایی برای گفتن ندارم و مثل شما استاد عزیز، پیش همه یک سری واقعیت نصفه و نیمه را بیان نمیکنم!!!
استاد عزیز! من درباره شما با هیچ مدیر و معاونی صحبت نکرده ام!! به جز دو مورد، یک دکتر ستار که پیگیر اوضاع درسی من بودند و این خارج از بحث دانشگاه بود و بعنوان یک استاد به من لطف داشتند.
مورد دوم، با دکتر نجفی! زمانی که نمرات پروژه و درس داده کاوی را در اردیبهشت ماه زدید، دو درس باقیمانده برای من تبدیل به 4 درس شد و در معرض اخراج از دانشگاه بودم. به هر حال کمیسیون موارد خاص، به من حق ادامه تحصیل داد. اما اردیبهشت بود و همه میانترم ها تمام شده بود و چند روز تا پایان ترم فاصله بود. از مدیر آموزشی درخواست کردم که فقط دو درس بردارم، اما با لحن تندی، من را مواخذه کردند که: "همتون همینطور هستید، دیر اقدام میکنید بعد میاید عجز و لابه میکنید، زودتر اقدام میکردی"
جواب دادم که "نمراتم تازه اومده"، ایشان گفتند استادت کیه؟ گفتم دکتر فلانی. یک آروم شد ولی باز گفت چاره ای نیست، باید همه ردسها را برداری!
خسته شدم دکتر جان!!!! این همه پشت سرم ناحق میگی، دانشجوها قبول کنند، خدا را چه میکنی!! آنچه بین من و شماست، ناظر سومی هم دارد به اسم خدا!!!
پایان قسمت اول