اینکه من از یک تشکل دوست داشتنی، مثل جاد کاشان،
در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» میگویند.
گاهی خسته ای و گاهی له و داغون!
گاهی دلت میخواد که فقط حرف بزنی!
پیش به سوی دانشگاه کاشان، پیش به سوی زندگی جدید، پیش به سوی اتفاقات جدید، پیش به سوی انگیزه های جدید
کاشان، ارشد، دکتر صباغیان، و شاید فعالیت غیر درسی
دائماً به آنها میگوید: آگاه باشید که اینجا آب و نانی نیست، قضیه خطر دارد. حتی در شب عاشورا با زبان خاصی با آنها صحبت میکند:
مستر فرای در صفحه 400 کتاب خود درباره ورود واژههای عربی به زبان فارسی و تأثیرات آن، تحت عنوان «آغاز زندگی نوین ایران» چنین میگوید: «در برخی فرهنگها زبان بیشتر از دین یا جامعه در ادامه یافتن یا برجای ماندن آن فرهنگ اهمیت دارد
در وندیداد میخوانیم:
[ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی زنانه باشد – باید از وی در چه فاصله باشد؟