پیاده نظام

حرفهایی برای جوانانی که سیب زمینی نیستند

پیاده نظام

حرفهایی برای جوانانی که سیب زمینی نیستند

پیاده نظام

یک روز با این هایی و یک روز با آن ها
رندی که از تخریب میترسد بلاکش نیست
سرباز باید پشت دشمن را بلرزاند
شطرنج جای مهره های اهل سازش نیست

مرتضی عابدی لنگرودی

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
  • ۱۳ خرداد ۹۵ , ۰۹:۳۴
    ترس
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
۱۶شهریور

وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید.

امیرحسین چگونیان
۱۱شهریور
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...

نتیجه اخلاقی :

مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:

اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود
امیرحسین چگونیان
۱۰شهریور

امیرحسین چگونیان
۱۰شهریور

حجت الاسلام پاشاپور(عارف تهرانی):
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
شعار و حرف پُر کرده، تمام ادعاها را
یکی بخشیده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را
یکی چون صائبِ تبریز ، سر و دست و تن و پا را
از این سو شهریار داده ، تمام روح اجزا را
از آن سو بانو دریایی ، گرفته حال ماها را

امیرحسین چگونیان
۰۹شهریور
اول سراغ کمونیست ها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیست ها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودی ها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.

مارتین نیمولر
امیرحسین چگونیان
۰۹شهریور
چقدر کم هستند دوستانی از جنس باران!
دوستانی که دیدنشان ، دنیا را برایت شیرین می کند!
ممنون هستم از دوستان عزیز امیر حسین رنجبر و محمد عارف نیا، که یک شب شیرین را برای من ساختند.
امیرحسین چگونیان
۰۸شهریور
امشب، با دوستی حرف میزدم.
در حرفهایم، اینقدر گفتم من اینجوری هستم، من اونجوری هستم، من این عقاید را دارم، من...
الان حالم بد شده است، به خودم میگویم من؟؟؟؟
تو نیم من هم نیستی!
بیچاره اگر ذره ای آبرو برایت مانده، همه لطف خداست.
وگرنه تو که سر تا پا گناهی!
خدایا، ای پوشاننده عیوب، من، نه ببخشید، بنده ات را ببخش، غلط کردم، هر چه کردم!
امیرحسین چگونیان
۰۷شهریور

گفتم بنویسم
فکر کردم در مورد چه بنویسم
خب درباره آنچه که باید گفته شود تا همه بدانند
تا اشتباه برداشت نکنند تا گمراه نشوند

امیرحسین چگونیان
۰۵شهریور

و همیشه خاطرات عاشقانه در نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین لحظه، نخستین نگاه و نخستین کلمات آغاز می شوند. همانگونه که سیاست از نخستین زندان، نخستین شلاق، و نخستین دشنام های یک بازرس.

یک عاشقانه آرام، نادر ابراهیمی

امیرحسین چگونیان
۰۴شهریور
الایمان معرفه بالقلب و اقرار بالسان و عمل بالارکان
امام رضا(ع)
امیرحسین چگونیان