فشارهای دانشگاه کاشان بر فعال دانشجویی
خبرنامه دانشجویان ایران: ماجرای خودکشی دانشجوی دانشگاه کاشان وارد مرحله تازه تری شده است.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ عصر روز پنج شنبه سوم تیرماه بود که ایوب آقایی دانشجوی مقطع دکتری شیمی دانشگاه کاشان در خوابگاه این دانشگاه خودکشی کرد. این خبر در همان ابتدا با واکنش هایی روبرو بود؛ از نامه تعدادی از دانشجویان دانشگاه کاشان به نماینده این شهر (اینجــا) تا بیانیه دانشجویان بورسیه در این رابطه. (اینجــا)
اما در این میان واکنش دانشگاه کاشان قابل تامل بود؛ مسئولان این دانشگاه با انتشار اطلاعیه مسئله خودکشی این دانشجو را به دلیل مسئله بورسیه را رد کردند. در این اطلاعیه آمده بود: "دانشگاه کاشان ضمن عرض تسلیت این ضایعه به خانواده محترم آن مرحوم و ابراز همدردی عمیق و صمیمانه و آرزوی صبر جمیل و اجر جزیل برای آنان به اطلاع میرساند که آن مرحوم براساس معرفی از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشجوی بورسیه مقطع دکترای شیمی تجزیه بوده و کلیه هزینههای تحصیل وی توسط وزارت علوم پرداخت شده بوده و در رابطه با بورسیه خود با مشکلی روبرو نبوده و نامبرده بدون هیچ مانعی به تحصیل خود ادامه داده است." (اینجــا)
اما این پایان ماجرا نبود و بهزاد معین دبیر شورای هماهنگی دانش آموختگان و دانشجویان بورسیه در نامه ای از طرف دانش آموختگان بورسیه، با رد اطلاعیه دانشگاه کاشان، با انتشار اسنادی از نزدیک بودن مسئله خودکشی این دانشجو به دلیل مسئله بورسیه پرده برداشت. (اینجــا)
اما به نظر می رسد این حادثه ابعاد دیگری نیز دارد؛ امیرحسین چگونیان دبیر جامعه اسلامی دانشجویان کاشان با انتشار نامه ای از فشار مسئولان این دانشگاه علیه وی به دلیل روشنگری درباره این ماجرا نوشت.
این فعال دانشجویی در بخشی از نامه خود آورده است: هیات نظارت اینقدر دست پاچه شده است که هفت ساعت قبل از جلسه هیات نظارت، نامه کتبی را به بنده رسانده، در حالی که قانونا باید یک هفته قبل از جلسه به بنده تحویل میشد و حال در نامه دوم مدعی عدم حضور بنده در جلسه شدند. دانشگاه حتی درخواست تعویق انداختن جلسه به بعد از ماه رمضان را نادیده گرفت.
متن این نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا
پس از خودکشی یکی از دانشجویان دکتری دانشگاه کاشان، با وجود بسیاری از شواهد و اسناد موجود، تماما سعی کردم در سکوت تشکل های دانشجویی و سکوت عجیب مسئولین دانشگاه، به هیچ وجه جو را متشنج نکنم و فقط از ضایع شدن خون یک انسان شریف جلوگیری کنم.
در نامه های خود، همواره پیگیری این امر را خواستار شدم، چه در نامه به ریاست دانشگاه و چه در نامه به نماینده کاشان، آران و بیدگل. در تنها تماس های تلفنی گزارشگر فارس، دانشجو و کاشان اول، همواره تاکید کردم که گفته های دوستان مرحوم ا.ا نقل قول میکنم.
تماما توصیه های مسئولین دانشگاه را شنیدم، علی رغم تایید خودکشی از طرف معاونت فرهنگی دانشگاه، به توصیه ایشان، موضوع را تا مدت زمانی مطرح نکردم.
بنده با وجود مدارک کافی، با دانشگاه تعامل داشتم و پس از وقوع این فاجعه، مسئولین دانشگاه را در متشنج نکردن فضا، یاری کردم و چه در نامه ها و چه در پیام های شخصی، به دوستان هشدار دادم که مسئله جان یک انسان، نباید سیاسی شود.
اما همانطور که گمان میرفت، این اتفاق افتاد.
دانشگاه، در روز روشن، منکر خورشید شده است. هر چند خصوصی اعتراض کرده ام، اما در عموم مشی تعامل خود را کنار نگذاشتم.
روی صحبت من با هیات نظارت است، با شکایت از بنده به دنبال چه هستید؟
آیا آن مرحوم زنده میشود؟
آیا بعد از محکوم کردن من، ایشان به مرگ عادی از دنیا میرود؟
آیا دلیل مرگ ایشان از فشار های مالی بورسیه ها به چیز دیگری تغییر میکند؟
آیا حق پژوهانه به حسابش واریز میشود؟
هیات نظارت اینقدر دست پاچه شده است که هفت ساعت قبل از جلسه هیات نظارت، نامه کتبی را به بنده رسانده، در حالی که قانونا باید یک هفته قبل از جلسه به بنده تحویل میشد و حال در نامه دوم مدعی عدم حضور بنده در جلسه شدند. دانشگاه حتی درخواست تعویق انداختن جلسه به بعد از ماه رمضان را نادیده گرفت.
تحت فشار قرار دادن تشکل های دانشجویی انقلابی، به چه بهایی؟
چرا میخواهید بر دهان جوان انقلابی چسبی بزنید تا دیگر صدایش را نشنوید؟
مطمئنا، پس از اتمام جلسه هیات نظارت، به دلیل اتهاماتی که به بنده و تشکل جامعه اسلامی وارد شده شکایت خواهم کرد و تمامی ظلم های دانشگاه از اخراج اساتید مظلوم بورسیه گرفته تا اجرای سلیقه ای قانون در دانشگاه را، پر قدرت تر از قبل پیگیری خواهم کرد و بیمی نیست از عواقب آن.
در پایان، از خداوند متعال طلب عفو و بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا ببخشد و در توبه خود کمک کند که اگر در رسیدگی به پرونده های اخراج اساتید بورسیه و ... جدیت به خرج میدادم، شاید امروز شاهد خودکشی یک انسان نبودیم.
حسرت نبرم به خواب آن مرداب که آرام در دشت شب خفتست. دریایم و نیست باکم از طوفان، دریا همه شب خوابش آشفته است
به امید ظهور عدالت گستر جهان
امیرحسین چگونیان
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.