پیاده نظام

حرفهایی برای جوانانی که سیب زمینی نیستند

پیاده نظام

حرفهایی برای جوانانی که سیب زمینی نیستند

پیاده نظام

یک روز با این هایی و یک روز با آن ها
رندی که از تخریب میترسد بلاکش نیست
سرباز باید پشت دشمن را بلرزاند
شطرنج جای مهره های اهل سازش نیست

مرتضی عابدی لنگرودی

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
  • ۱۳ خرداد ۹۵ , ۰۹:۳۴
    ترس
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۵بهمن

 

شهید سردار حسن شاطری

مکان شهادت:  مسیر دمشق به بیروت

زمان شهادت:  25 بهمن 1391


درباره اقدامات شهید شاطری در بازسازی‌ها توضیح دهید. به خصوص در لبنان که با ایشان در ارتباط بوده‌اید.

سال ۱۳۸۵ رژیم صهیونیستی یک جنگ همه جانبه ای را علیه لبنان آغاز کرد که در واقع هدف اصلی این جنگ مقاوت اسلامی در لبنان بود. آنها سالها با طرق مختلف آزمایش کرده بودند و روش های مختلف سیاسی- نظامی را که بتوانند حزب الله لبنان را به شکست بکشانند آزمایش کرده بودند. اما  به هر حال سناریوی معروف به جنگ تموز ۲۰۰۶ کلید خورد و  رژیم صهیونیستی یک جنگ همه جانبه ای را که با عقبه حمایتی از سمت آمریکا و کشورهای غربی همراه بود  در منطقه  هم حمایت می شد و حتی در داخل لبنان  بودند جریان هایی که با حزب الله خیلی رابطه خوبی نداشتند و هم پیمان  آمریکایی ها بودند و این جنگ آغاز شد.

امیرحسین چگونیان
۲۵بهمن

 

شهید_شاطری

 

شهید سردار حسن شاطری

مکان شهادت:  مسیر دمشق به بیروت

زمان شهادت:  25 بهمن 1391

 

 

 

مادر شهید مغنیه می‌گوید بعد از جنگ سی وسه روز شنیده بودم که مهندسی از ایران برای مدیریت و در دست گرفتن کار بازسازی به لبنان آمده اما او را نمی‌شناختم. تخریب جنگ زیاد بود و نگرانی ما هم در آن شرایط بسیار. خرابی‌ها باید زودتر آباد می‌شد و مردم باید زودتر سر و سامان می‌گرفتند. یک سال قبل از شهادت عماد بود، روزی نگرانیم را به او گفتم که در این شرایط مهندسی که از ایران آمده چگونه می‌تواند این همه کار را انجام دهد؟ حاج عماد لبخندی زد و گفت: «خیالتون راحت باشه کسی آمده که بهترین فرد برای این کار است.»

امیرحسین چگونیان
۱۳بهمن
من باغ زمستان زده دارم تو نداری

من خرمن طوفان زده دارم تو نداری



از خاطره ی سبز بهشتی که فرو ریخت

یک میوه ی دندان زده دارم تو نداری



"داش آکلم" و تنگ دلی درد نشان را

بر صخره ی "مرجان" زده دارم تو نداری



من عهد نوشتم تو نه دیدی و نه بستی

من دست به قرآن زده دارم تو نداری



"گر همسفر عشق شدی"را که شنیدی؟

من اسب به میدان زده دارم تو نداری



من اینهمه گفتم و تو یک جمله نوشتی:

((من سرمه به مژگان زده دارم تو نداری ))
امیرحسین چگونیان
۱۱بهمن
همه ی غصه یعقوب از این بود که کاش
بادها عطر که دادند، خبر هم بدهند

ما که هی زخم زبان از کس و ناکس خوردیم
چه تفاوت که به ما زخم تبر هم بدهند

خسته ام مثل یتیمی که از او فرفره ای
بستانند و به او فحش پدر هم بدهند

#حامد_عسکری
امیرحسین چگونیان