پیاده نظام

حرفهایی برای جوانانی که سیب زمینی نیستند

پیاده نظام

حرفهایی برای جوانانی که سیب زمینی نیستند

پیاده نظام

یک روز با این هایی و یک روز با آن ها
رندی که از تخریب میترسد بلاکش نیست
سرباز باید پشت دشمن را بلرزاند
شطرنج جای مهره های اهل سازش نیست

مرتضی عابدی لنگرودی

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
  • ۱۳ خرداد ۹۵ , ۰۹:۳۴
    ترس
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
۲۵ارديبهشت

فکرش هم سخته!
توی یک دانشگاه کوچیک واسه یک تشکل دانشجویی کوچیک، که باید فقط انگیزه های دانشجویی و انقلابی داشته باشه، بخاطر میل به قدرت اعضای سابقش و به خاطر اینکه میخواهند هنوز بر این تشکل نفوذ داشته باشند، چه کارها که نمیکنند، چه تهمتها که نشناخته به افراد میزنند!
تا حدی که یک دوست گمان کند، تو یک اصلاح طلب هستی!
رفتار و سکوت مصلحتیت را که من باب پیروی از رهبریست، ترسو بودن برداشت کند!
برای نبودنت چنان تلاش کنند، ائتلاف تشکیل دهند، تهدید به برهم زدن انتخابات کنند، که دوستان خودت هم از کنارت بروند.

کسانی که پیشنهاد آمدن داده بودند، حال به "مصلحت" کنار بروند و سخنی از "اهداف مقدس" نگویند و حمایت را به پایان برسانند.

با این حال از دوستی که در این شرایط هم کنار من بود، مردانه و بدون ترس جلو حرفها ایستاد، ممنون هستم!

تا این حد هم زیاده گویی کردم، انشالله بعد از انتخابات، حرفهای ناگفته را میگویم، تا شاید کمی آرامتر شود این دل!

امیرحسین چگونیان
۲۴ارديبهشت
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم
خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
تا نگویند مستان ز خدا بی خبرند
امیرحسین چگونیان
۱۸ارديبهشت

برنامه جامعه اسلامی برگزار شد، اصلا مناظره خوبی نبود، امیدوارم در سال بعد برنامه های بهتری باشد.

 

خبر در فارس

امیرحسین چگونیان
۱۷ارديبهشت

بعضی از مسوولین، وقتی صحبت میکنند، آدم احساس میکنه تازه وارد سیاست شدند، یا حداقل مردم رو خیلی احمق فرض کردند، یا کشور رو بی صاحب فرض کردند!

شاید تقصیر خودمونه که سرمون رو مثل کبک توی برف کردیم و جلوی زیاده گویی بعضی ها رو نمیگیریم.

اما بین این همه بیخیالی، رهبر احساس خطر کردند، برای جدا نشدن نسل جدید از ریشه های ایران، اسلام و انقلاب در سایت خودشون امیدشون به این نسل اعلام کردند!

شاید ما خیلی بیخیال بودیم که ایشون دست بکار شدند، شاید نسل ما هم داره از ریشه جدا میشه

 

امیرحسین چگونیان
۱۴ارديبهشت

دل بر تو نهم که راحت جان منی
ور زانکه دل از تو برکنم بر که نهم؟

امیرحسین چگونیان
۱۳ارديبهشت

هر چند قصد نداشتم مطلب سیاسی در این نشریه رو ادامه بدهم، اما بالاجبار و بنا به وظیفه باید باز هم این خط مشی رو ادامه بدهم!

دوستانی که میتونند در مورد مطالب مهم کشور مطلب بنویسند، خوشحال میشم از مطالبشون استفاده کنم!

و من الله توفیق

آرم  بپاخیز

امیرحسین چگونیان
۱۲ارديبهشت

اهل تعریف الکی نیستم. اینها الکی نیست واقعیته!
خدا یک مردی رو اول زندگی به هر بچه ای نشون میده و میگه این آدم رو میبینی؟ این آقا اگه تب کنی، خم به ابروش نمیاره، اما همه دنیا رو زیر و رو میکنه تا حالت خوب شه!
این آدم شاید کم بخنده، اما عاشقته!
مثل هر مرد دیگه، مهم ترین داراییش غرورشه، اما بخاطر آسایش تو از این داراییش هم میگذره!
حالا ببین کسی یا چیزی ارزشش رو داره که دل این مرد رو بشکنی!
پدر تنها کسیه که میتونی مطمئن باشی همیشه پشت و پناهته!
قربون بابام بشم که دستاش هنوز هم محکم روی شونه بچه هاشه.

امیرحسین چگونیان
۱۱ارديبهشت

سلام به همه دهه هفتادیهای عزیز
اصولا در مورد قابلیت های دهه هفتادیها میشه هزاران صفحه نوشت. برای مثال میشه به موارد ذیل اشاره کرد:
1- مسئولیت پذیری 2- تلاش وپشتکار وپیگیری امور 3- تلاش برای بهترین بودن 4- سختی کشیده و چالشی 5- نسل طلایی ایران، ولی یکی از مهمترین ویژگیهای این دهه، عشق در یک نگاهه!
قبل از اینکه وارد بحث بشیم، عرض میکنم که خواهشا افراد بی جنبه این مطلب را دنبال نکنند چون از فردا تصمیم می گیرن دنبال عشق در یک نگاه بگردن که ممکنه کار دست خودشون بدن.
از روزای اول دانشگاه شروع میکنیم. فرض کنید دارین فرم مشخصات دانشجویی را پر میکنین که ناگهان یک صدای زیبای دخترونه میپرسه آقا ببخشین فرم مشخصات را از کی گرفتین و شما بی خبر سر بلند میکنین و ناگهان با یه دختر زیبای لنز رنگی، دماغ عملی و گونه کاشته مواجه میشین که البته موهاشو رنگ کرده و ابروهاشم تاتو کرده و تا میاین به خودتون بجنبین، اسیر رنگ رژ لباش و       مژه های مصنوعیش میشین و در یک نگاه، یه دل نه صد دل عاشق میشین و از اتفاق متوجه میشین که همکلاسیتون هم هست.
وقتی فرم مشخصات را دریافت کرد، خودکار هم نداره و شما خودکار، کپی مدارک، کاغذ، دستمال کاغذی، موبایل و کل داراییتون را در اختیارش میذارین. وقتی توی راهروهای دانشگاه حرکت میکنه و شما مثل بادی گارد همراهیش میکنین، تازه یه نکته دیگه را با ظرافت متوجه میشین که این خانم زیبا با کفش 15 سانتی و کلیپس 10 سانتی چقدر خوش قد و بالاس و چقدر برازنده شماست.
وقتی که خودکارتون را پس میده، چشمتون به ناخنای مصنوعیش میفته، دیگه متقاعد میشین که نیمه گمشدتون را پیدا کردین.از اینجا به بعد روایت های مختلفی میتونه اتفاق بیفته. در این لحظات زیبای عاشقی، دنیا براتون رنگ دیگه میشه و از صبح خروس خونش انگار براتون یه آهنگ دیگه داره! یاد آخرین لحظه ای که دم خوابگاه باهاش خداحافظی کردین میفتین و اصلا براتون مهم نیست که این دختر خودش یکه فروشگاه لوازم آرایشیه. کم کم علاقه عمیق تر میشه و توی دو هفته بهش عادت میکنین و آخر هر کلاس و قبل از رفتن به خوابگاه با هم احوالپرسی میکنین! براتون سوال میشه که چرا این دختر گونه هاش گل نمیندازه و بعد میگین که حق داره با این همه بتونه کاری و زیر سازی! در مراحل بعدی دنبال راهکاری میگردین که بیشتر باهاش صحبت  کنین، ...

 

ادامه دارد ...

 

نویسنده: ایمان چگونیان

امیرحسین چگونیان
۱۱ارديبهشت

چپ رفتیم گفتند مچکریم، راست رفتیم گفتند مچکریم.

از زحمات کشیده شده قبلی، کشتی و والیبال افتخار آفرید، گفتند مچکریم!

غایت راهمان جهنم شد، گفتند مچکریم!

آزادی یواشکی شد، گفتند مچکریم، دلواپس ها بی سواد شدند گفتند مچکریم!

الکی مثلا تورم صفر شد، گفتند مچکریم!

امیرحسین چگونیان
۰۶ارديبهشت
هرچقدر سعی میکنم که مطلبی پیدا کنم، هم دغدغه دانشجو باشه و هم مفید برای دانشجو، بیشتر ناامید میشم از به نتیجه رسیدن کار!!!
یه سری امور هستند که مفیدند اما دانشجو نمیخونه!
یه سری مطالب خوندنی هم هست که دغدغه محسوب نمیشه!
یه نشریه باید بتونه هر دو نوع رو پوشش بده، وگرنه به درد نمیخوره!!!!
احساس خوبی نیست!
باز هم مطالب به دلم ننشست(قابل توجه آقاگل).
با خنده و نشاط به دنبال مطالب بهتری میگردم انشالله!
امیرحسین چگونیان